سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دیشب برای کاری رفتم خدمات کامپیوتری. یکی دو سالی می‏شد سر و کارم  به این‏جور جاها نخورده بود. کارم یک مقدار طول کشید و مجبور شدم چند ساعتی کنار دست آقای خدمات کامپیوتری بشینم. اون چند ساعتی که تو مغازه بودم عجیب احساس از پشت کوه آمدگی بهم دست داد. 
چیزی که خیلی جالب بود این‏ که هرکسی میومد داخل یه کول دیسک حد اقل چهار گیگابایتی همراهش بود؛ از بچه دبستانی بگیرید تا آخوند پنجاه ساله. والا زمان ما همش با دیسکت سیاه‏ها کار می‏کردیم دیگه خیلی می‏خواستیم برای طرف کلاس بذاریم روی سیدی رایت می‏کردیم و می‏بردیم. از کول‏دیسک‏ بگذریم کیفیت فوق العاده‏ی دست‏گاه‏های آقای خدمات کامپیوتری برای من تازگی داشت؛ پرینت رنگیی می‏گرفت از چاپ با کیفیت تر.

این‏ها به کنار؛ کیفیت کار‏هایی که مشتری ها می‏آوردن واقعا خارج از تصورم بود. مثلا چند تا بچه محصل اومدن که می‏خواستن از طرح‏هاشون پلات بگیرن؛ پوستر طراحی کرده بودند؛ واقعا از کیفیت پوستر‏هاشون جا خوردم. فسقل بچه پوستر طراحی کرده بود که... اگه تونستم از پوستر هاشون عکس بگیرم نشونتون می‏دم که شنیدن کی بود مانند دیدن.

دیشب خیلی واضح تر از همیشه پیشرف علم و دانش و تکنولوژی برام ملموس بود. اگر اشتباه نکنم حضرت امیر فرموندن که «اغنتموا الفرص فانها تمر مر السحاب»



علی ::: پنج شنبه 87/2/12::: ساعت 1:36 عصر

 نظرات دیگران: نظر



 
Yahoo mail